صفحه شخصی الهه گلی   
 
نام و نام خانوادگی: الهه گلی
استان: یزد - شهرستان: یزد
رشته: کارشناسی عمومی
شغل:  کامپیوتر
تاریخ عضویت:  1389/04/16
 روزنوشت ها    
 

 ما امروز به هم نیاز دارم نه فردا بخش عمومی

11

پیرمردی در بستر مرگ بود. در لحظات دردناک مرگ، ناگهان بوی عطر شکلات محبوبش از طبقه پایین به مشامش رسید. او تمام قدرت باقیمانده اش را جمع کرد و از جایش بلند شد. همانطور که به دیوار تکیه داده بود آهسته آهسته از اتاقش خارج شد و با هزار مکافات خود را به پایین پله ها رساند و نفس نفس زنان به در آشپزخانه رسید و به درون آن خیره شد.
او روی میز ظرفی حاوی صدها تکه شکلات محبوب خود را دید و با خود فکر کرد یا در بهشت است و یا اینکه همسر وفادارش آخرین کاری که ثابت کند چقدر شیفته و شیدای اوست را انجام داده است و بدین ترتیب او این جهان را چون مردی سعادتمند ترک می کند. او آخرین تلاش خود را نیز به کار بست و خودش را به روی میز انداخت و یک تکه از شکلات ها را به دهانش گذاشت و با طعم خوش آن احساس کرد جانی دوباره گرفته است. سپس مجددا” دست لرزان خود را به سمت ظرف برد که ناگهان همسرش با قاشق روی دست او زد و گفت :
دست نزن، آنها را برای مراسم عزاداری درست کرده ام.
بجای دسته گلی که فردا در قبرم نثار می کنی امروز با شاخه گلی کوچک یادم کن .
به جای سیل اشکی که فردا بر مزارم می ریزی امروز با تبسمی شادم کن .
به جای متن های تسلیت که فردا برایم می نویسی امروز با یک پیغام کوچک خوشحالم کن.
ما امروز به هم نیاز دارم نه فردا


به جای تاج گل بزرگی که پس از مرگ عزیزانمان بر تابوت آنها می گذاریم شاخه ای از آن را همین امروز به آنها هدیه کنیم.

چهارشنبه 30 آذر 1390 ساعت 13:29  
 نظرات    
 
م. مستاجران 20:57 چهارشنبه 30 آذر 1390
1
 م. مستاجران
در حیـــرتـــم از مرام این مــردم پست ایـــن طـــایفه زنـــده کـــش مـــرده پرست
چون شخص بود زنده کشندش زجـفا چون شخص بمیرد به عزت ببرندش سر دست
ممنون از خانم گلی
رضا مهیاری 10:23 پنجشنبه 1 دی 1390
0
 رضا مهیاری
تلنگر به جایی بود الهه خانم
نیما محسون 20:01 آدینه 2 دی 1390
0
 نیما محسون
حقیقت زندگی نیز همین است.انسان باید تا زمانی که زنده است از بودن در کنار هم لذت داشتن یک رابطه شاد را تجربه بکند وگرنه بعد از مردن چه سود از گریه وشادی و یا عزاداری!همین امروز از عزیزانمان یاد کنیم، فردا دیر است.موفق باشید
م افتخاری 13:08 شنبه 3 دی 1390
0
 م افتخاری
جالب بود پندآموز
سپاس
نازنین بهشتی 11:47 یکشنبه 4 دی 1390
0
 نازنین بهشتی
این مطلبو قبلا آقای مهندس آتشبار فرستاده بودن
با این حال مرسی